تکیه بر باد
روزگاری من و تو
عاشق هم بودیم
در شبی مهتابی
تو برایم خواندی:
نازنینم, عشق
تکیه کن بر دستام
و دگر هیچ مخور
غم بی تکیه گهی
که منم تکیه گهت
و بدان ای گل من
که پناهت مردی است
که مثال کوه است
و چه آسان من خام
باورت می کردم
و نمی دانستم
تکیه کردن بر عشق
تکیه بر قامت سست باد است...
نظرات شما عزیزان: